سندرم کاپگراس، یک سندرم روانپزشکی است که در سال ۱۹۲۳ توسط «کاپگراس» روانپزشک فرانسوی، تحت عنوان illusion des sosies توصیف شد. خصوصیت ویژه عمده آن اعتقاد هذیانی بیمار بر این است که سایر افراد محیط او، واقعا خودشان نیستند، بلکه بدل آنها هستند که مثل شیادان نقش افرادی را که جایگزین آنها شدهاند بازی کرده و مثل آنها رفتار میکنند.[بر طبق تعریف کتاب: comprehensive textbook of psychiatry (چاپ2000)، در سندرم کاپگراس جای یک فرد مبهم که معمولا یکی از اعضای خانواده بیمار است را، یک بدل با خصوصیات کاملا مشابه غصب کرده است.]در آثار علمی-تخیلی زیادی به این اختلال اشاره شده است که شاید آشناترین آنها برای ما فیلم همسران استپفورد با بازی نیکول کیدمن و متیو برادریک باشد. فیلمی که بر اساس رمانی به همین نام اثر آیرا لوین ساخته شده است.
همه گیرشناسی
این سندرم نادر در زنها کمی بیشتر از مردها دیده میشود. گاهی این سندرم را جزو اختلالات هذیانی طبقه بندی میکنند و گاهی نیز آن را از تظاهرات اسکیزوفرنی به شمار میآورند.
سببشناسی
شرط لازم برای وقوع این سندرم اختلال در واقعیت سنجی است که در نتیجه یک فرایند پسیکوتیک به وجود میآید. «کاپگراس» ماهیت خاص این ایلوزیون(هذیان) را با احساس غریبی و گرایش پارانوئید به سوی عدم اعتماد توجیه نمود. جدا شدن اجزاء درک و شناخت (که طبیعتاً باید به یکدیگر پیوسته باشند) از هم، ممکن است یک علت نوروفیزیولیک مربوط به اختلال عمل لوب پاریتال(لوب آهیانهای) داشته باشد. سندرم کاپگراس را از دیدگاه روان پویائی نیز میتوان توجیه نمود. بیمار شخص موردنظر را طرد نموده و صفات بدی را به او نسبت میدهد، معهذا به علت احساس گناه و تمایلات دوگانه [یعنی عشق و نفرت نسبت به یک شخص یا یک پدیده در آن واحد]، قادر به پذیرش هشیارانه این احساس نیست. بدین ترتیب آنچه که واقعاً نسبت به شخص موردنظر احساس میشود، به بدل او منتقل میگردد که در نظر بیمار شیادی بیش نیست و طبیعتاً به راحتی و درستی میتوان او را طرد نمود.
پیش آگهی و درمان
فرجام این اختلال بستگی به میزان موفقیت در درمان پسیکوز مربوطه دارد . این اختلال مثل سایر تظاهرات پسیکوتیک غالباً به درمان دارویی، حداقل بطور نسبی، پاسخ مثبت میدهد.
منبع
- ویکی پدیا
- پورافکاری، دکتر نصرت الله، ترجمه فارسی روانپزشکی کاپلان سادوک، انتشارات آزاده، جلد دوم، برگه:۳۹۸