دُمَل[۱] یا آبسه به معنی تودهٔ چرک (خنثاخواه ها (نوتروفیلهای) مرده) که در یک فضای حفره مانند، در داخل بافت محصور شدهاستُ میباشد. علت تشکیل دمل عفونت مانند باکتری یا قارچ و یا عامل خارجی مانند سوزن تزریق است. درست شدن دمل نوعی واکنش پدافندی بدن است که از انتشار عفونت در سراسر بدن جلوگیری میکند.
در آغاز عامل بیمارِیزا با ترشح سم و آسیب به یاختههای بدن فرایند آماس یا التهاب را آغاز میکند. مراحل بعدی عبارت اند از ترشح پادتن از یاختههای ایمنی حاضر در محل، آزاد شدن سایتوکین، فعال شدن سیستم کمپلمان، افزایش نفوذپذیری رگهای موضعی، تجمع یاختههای ایمنی در محل و … . پوشینهٔ پیرامون دمل را یاختههای سالمی میسازن دکه تلاش میکنند از آسیب عامل بیماریزا در امان بمانند. این کپسول هرچند جلو گسترش عفونت میگیرد ولی اغلب موجب میشود یاختههای ایمنی نتوانند عامل بیمارِی زا را ریشهکن کنند.
درمان دمل نیازمند دبریدمان و تخلیهٔ محتویات، کورتاژ و گاه تجویز پادزیست است.
واژهشناسی
دمل با تلفظ به معنی قرحه که برآید و میان آن چرک کند و گاه سر باز کند و گاه محتاج نشتر شود.[۲]، دمل از جنس خراج است و سبب آن بد گواریدن (هضم) طعام (خوراک) باشد و حرکتها و ریاضتها که بر امتلا کنند[۳].
امثال :ز دمل دولت یافتن، گویند هرکه را دمل شود دولت به او روی آورد: ضرری نیست که سودی ز پیاش گل نکند دمل غنچه ز دنبال زر گل دارد.
دمل زخمی که روی پوست بدن پدید شود و از آن خونابه و چرک آید، آبسه[۴]
مترجمان پزشکی دمل را به واژههای مختلفی اطلاق کرده اند از جمله واژهٔ کورک یا (Boil) که به معنی یک برآمدگی بزرگ، حساس و سرخ رنگ است و زمانی بوجود میآید که پیازچهٔ مو دچار عفونت ناشی از باکتری استافیلوکوک شود.
همچنین به کورک و جوش چرکی نیز دمل گفته شدهاست .
انواع دمل
با توجه به مکان تشکیل دمل، گونههایی از دمل عبارت اند از:
- دمل دندان
- دمل مغزی
- دمل آمیبی جگر
- دمل شُشی
- دمل پره تونسیلار
- دمل پاروتید
- دمل مقعد
- دمل پستان
منابع و پینوشتها
- ↑ واژهٔ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دفتر نخست تا چهارم، 1376 تا 85
- ↑ لغتنامهٔ اسدی
- ↑ ذخیرهٔ خوارزمشاهی
- ↑ فرهنگ معین
- ویکیپدیای انگلیسی
- دهخدا