شایعترین نوروپاتی به دام افتادن عصب میباشد که در نتیجه فشردگی عصب میانی در ناحیه مچ دستایجاد میشود.عصب مدین (عصب میانی Median Nerve ) در ناحیه مچ دست از زیر بافت همبندی مچ دست (لیگامان عرضی مچ یا فلکسور رتیناکولوم )و از روی استخوانهای مچ عبور میکنند، اگر به دلیلی این فضا تنگ شده باشد به این عصب فشار وارد شده ما اختلالات حسی و حرکتی در انگشتان دست داریم که به این بیماری سندرم کارپال تونل میگوییم .
در این فضا (تونل کارپال) ما هشت تاندون سطحی و عمقی دست و تاندون بلند شست را به همراه عصب مدین داریم . هر عاملی که باعث کاهش اندازه تونل یا افزایش سایز بافتهای داخل تونل شود علائم CTS را ایجاد میکند.
شیوع این بیماری در خانمهای خانه دار میانسال، کاربران کامپیوتر، نجاران، تصویرگران، کارگران، قصابها و مکانیکهای خودرو و رانندگان ماشینهای سنگین بیشتر است .
علل بیماری
۱.علل آناتومیک : شکستگیها، در رفتگیها، استئوفیتهای استخوانهای مچ، تومورها، کیستها، سینوویوم تکثیر یافته، آرتروز و…
۲.علل التهابی و یا نوروپاتیک : دیابت و الکلیسم (این دو عروق و یا سلولهای پوششی عصب را درگیر میسازند)، بارداری و اختلالات تیروئید (با تغییر تعادل مایعات والکترولیتها و ادم احتمالی)
۳.علل مکانیکی : حرکات تکراری مچ و انگشتان، ارتعاش (مانند آب میوه گیری یا دریل کاری ) بویژه در کارگران دستی و کاربران کامپیوتر .
تظاهرات بالینی
بیمار معمولاً با کرختی (Numbness )، درد، گزگز ( پارستزی ) در محل توزیع عصب مدین (انگشتان شست، اشاره، میانی )مراجعه میکند، این علائم اغلب شبها تشدید شده و با حرکات تکراری و قوی دست بدتر میشود.در برخی موارد صاف کردن یا تکان دادن دست باعث بهبودی علائم میشود.گاه عدم توان انجام حرکات دقیق انگشتان ( مانند سوزن دوزی ) و ضعف حرکتی نیز گزارش میشود .
آتروفی تنار (عضله پایین شست) از علائم قابل مشاهده(objective) این اختلال میباشد.
تستهای تشخیصی
۱.تینل : در این مانور ضربات ملایم روی عصب مدین بر سطح مچ زده میشود.اگر این مانور علائم درد تیر کشنده و سوزشی ایجاد کرد یعنی تست مثبت است.
۲. فالن : بیمار ساعدش را بطور افقی در هوا نگه داشته یا از پشت دو دست را به هم میچسباند بگونهای که مچ در فلکسیون کامل قرار گیرد، این وضعیت را ۶۰ ثانیه نگه میدارد اگر کرخی و پارستزی ایجاد شد تست مثبت است.
تشخیص قطعی با انجام مطالعات الکترودیاگنوستیک (EMG) و مطالعات هدایت عصبی اندامهای فوقانی میباشد که در این بیماران تأخیر هدایتی حسی و حرکتی اعصاب مدین در ناحیه مچ دست را داریم .
درمان
این سندرم بسته به شدت درگیری عصب شامل ۳ مرحلهٔ اولیه، متوسط و نهایی میباشد .
۱.مرحله اولیه یا حاد سندرم : ۳ تا ۴ ماه اول که فرد در فاز حاد مراجعه میکند. این مرحله بهترین زمان برای درمان نگهدارنده ( کنسرواتیو ) است که شامل :
۱. آتل بندی ( Splinting) در وضعیت نوترال ( بدون زاویه مچ) یا اکستانسیون جزئی
۲.اغلب داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی ( مانند آسپرین، بروفن و…)برای کاهش ادم و التهاب اطراف عصب و درد تجویز میشود .اقدام تهاجمی تر تزریق کورتیکواستروئید به درون تونل کارپ است . بعد از تزریق، ۳تا۴ هفته دست در آتل مچی بصورت تمام وقت و سپس به مدت ۳تا۸ هفته دیگر فقط بصورت شبانه میماند.
۳. حرکات فیزیوتراپی و تمرینات ورزشی Tendon.gliding.exe ( برای درمان کنسرواتیو یا بعد از عمل جراحی )
۴.ارزیابی وضعیتی مربوط به محیط کار و تغییراتی در محیط کار در صورت لزوم
اقدامات درمانی فوق در بیش از نیمی از موارد میتواند باعث تخفیف علائم شود.
- مصرف ویتامین ب ۶ نیز ممکن است مفید باشد .
۲.مرحله میانی سندرم: بیماران این گروه اغلب کرخی و پارستزی را گزارش میکنند و کاندید عمل جراحی دکامپرشن (برداشتن فشار عصب با برش تاندون فلکسور)هستند. در این مرحله هنوز آسیب عصب دائمی نشدهاست .
۳.مرحله نهایی یا شدید سندرم: این گروه اغلب علائم طولانی مدت دارند، به دلیل آسیب دایمی عصب حتی بعد از برداشتن فشار ممکن است برای همیشه آسیب حسی و ضعف عضلات تنار باقی بماند.
- جراحی ( Surgery ) : وقتی اقدامات کنسرواتیو در کاهش علائم سودمند واقع نشدند ( کمتر از نیمی از بیماران ) جراحی برای برداشتن فشار از عصب تجویز میشود. هدف جراحی افزایش ابعاد تونل کارپال بوسیله آزاد سازی لیگامان عرضی مچ و فاسیای اکستانسور آن میباشد. جراحی تا ۹۰٪ موفقیت آمیز است اما بهبود کامل چند ماه طول میکشد. امروزه جراحی به روش آندوسکوپیک نیز صورت میگیرد .
منابع
- ویکیپدیای انگلیسی